پسر 1 ساله من
عزیز دلم پسر خوب و مهربونم 1 ساله شدی. پارسال اینموقع شب که فرداش تو میومدی دل تو دلم نبود لحظات شیرین زندگی چقدر سریع میگذره .این 1 سال با وجود تمام سختی هاش و خستگی ها و مراقبت از 2 تا وروجک و کنار اومدن با شرایط جدید و بهانه گیری های اریا خیلی سریع واسم گذشت . اصلا باورم نمیشه که 1 ساله شدی هر روز سانت سانت رشد کردنت رو احساس کردم با گریه هایت گریه کردم و با خنده هایت خندیدم . حالا دیگه سرشارم از حس مادرانه برای شما 2 تا دسته گلم هزاران هزار ارزو و امید براتون دارم و چشمم به فرداهای دور است که اگه عمری بود 2 جوان رشید رو در کنارم ببینم بهشون تکیه کنم دستشون رو بگیرم و احساس غرور کنم ای کاش همه لحظاهای با هم بود...
نویسنده :
سهیلا
20:23