آرتامهرآرتامهر، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 13 روز سن داره

آرتامهر نی نی ناز ما

چشمای نازت

1391/10/26 0:44
نویسنده : سهیلا
643 بازدید
اشتراک گذاری

نمیتونم احساسمو بگم وقتی دکتر چشماتو معاینه میکرد و تو گریه میکردی و وقتی دکتر با ناراحتی بهمون گفت دقیقا مثله داداشش چشماش 5 نمره ضعیفه انگار تمام زمین و اسمون خراب شد روی سر منو بابا ایستاده بودم دکتر با لحن دلسوزانه ایی گفت بشین دخترم انگار لرزش وجودمو دید شکستم پیر شدم به 4 ساله گذشته برگشتم و مشکلاتی که با آریامهر سر عینک زدنش داشتم نیم نگاهی کردم و با صدای دکتر برگشتم که داشت نمره چشمتو روی اون برگه لعنتی مینوشت بغضم و قورت دادم دست آریامهر و محکم گرفتم تو دستم که هی داشت سوال میپرسید که فلان وسیله چیه و اون عکس چیه خواستم یکم انرزی بگیرم اخه محاله دستای کوچولوی آریا رو بگیرم دستم و انرژی نگیرم ... تو خیلی گریه میکردی بابا در حالی که چشماش از اشک قرمز شده بود از اتاق رفت بیرون منم بعد از چند تا سوال از هزاران سوال اومدم بیرون یادم افتاد وقتی همین دکتر بهم گفت چشمای آریامهر ضعیفه 1 ماهی فقط گریه میکردم اما حالا به خاطر آریا و آرتا حتی نمیتونم گریه کنم یه خنده زورکی کردم و راه افتادم حالا من 2 تا پسر عینکی دارم  که تمام دنیای من و باباشون هستن خدایا شکرت ..... کاش از 2 تا چشم کور میشدم یکیشو میدادم به آریا و یکیش رو به آرتا .........

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

گلبرگ
26 دی 91 0:56
متاسفم مادر مهربون روحم زخمی شد به خدا توکل کن
fariba
26 دی 91 1:24
عزیزم .ناشکری نکن.بعضیا حسرت شرایط شمارو میخورند.میدونم سخته ولی با عینک حل میشه.دور از جون همه نی نیا همین الان کلی بچه توی بیمارستانه با مشکلات متفاوت.خداروشکر کن خانمی.راستی خوشحال میشم تبادل لینک کنیم.
سحرناز
26 دی 91 15:15
سهیلا اشکم دراومد عزیزم غصه نخور. نمی تونم درکت کنم حق داری ولی تو مادری و باید در هر شرایطی بهشون روحیه بدی و کمکشون کنی .بازهم خدا رو شکر کن که مشکل بدون علاجی ندارن ...... قوی باش
زهرا مامان مه سما
30 دی 91 7:17
وای سهیلا جوونم خیلی ناراحت شدم ایشالله یه مدت عینک بزنه بعد سریع نمره چشمش برگرده و دیگه نخواد صورت قشنگش عینک را تحمل کنه یه خواهش دیدارم میشه ادرس دکتری که ارتا را میبری بدی اخه دنبال یه متخصص چشم برای مه سما هستم که چشماشو نشون بدم ممنون
تداعی
30 دی 91 12:45
سهیلا جونم اصلا ناشکری نکن یعنی چی اون حرف اخرت خدا قهرش میگیره ایشالله که رفته رفته خوب میشن و تو هم از نگرانی در میایی
مینا مامان نفس
2 بهمن 91 16:44
سهیلا جونم انشاله که درست می شه عزیز خودتت رو این قدر ناراحت نکن .وتوکلت به خدا باشه خیلی هم عینک بهش میاد ببوسششششششششش
نیر
3 بهمن 91 1:31
جانم عزیزم الهی من قربونت برم خیلی ناراحت شدم ولی خدا رو شکر پسرات جفتشون سالم هستن عینکی شدن که چیزی نیست
صبا ممامان نیوشا
6 بهمن 91 13:59
عزیز دلم.... منم گریه کردم ولی خدا رو شکر که گل \سرات سالم سالمن..... ایشالا بزرگ میشن عمل میکنن....خدا کنه همیشه شاد باشی من انرژی بگیرم...
عالیه مامان آرتا
11 بهمن 91 7:36
مامان مهربون شاید ما حستو درک نکنیم ولی مطمئنم که مشکل پسرات چیز حادی نیست . بازهم خدا رو شکر که تنی سالم ، خانواده ای گرم و پدر و مادری دلسوز و مهربون بالای سر پسرات . می دونی چقدر کودک توی دنیا از این نعمت ها محرومن ؟ راضی باش رضای خودش و امیدوار به بهبودی شون در آینده ای نه چندان دور
مینا
15 بهمن 91 2:06
سهیلا الهی بمیرم برات حالتو درک کردم چون وقتی به خودمم گفتن فرزلم تالاسمی مینور داره چه حالی داشتم بدر تر وقتی بودم که فهمیدم آندیا هم داره بازم خداروشکر اینا پیش خیلی غصه های دیگه چیزی نیست باز درمونی داره گلم
مامانی وروجک
16 بهمن 91 22:43
الهیییی قربونت برم سهیلا جون ناراحتی نبینم عزیزم.امیدت به خدا باشه.
سارینا مامان آرمان
6 خرداد 92 6:08
سهیلا جون سلاممم ناراحت شدم فهمیدم آرتا چشماش ضعیفه اما انشالله خدا کمک میکنه مشکل حل میشه نگران نباش دوستم