آرتامهرآرتامهر، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 18 روز سن داره

آرتامهر نی نی ناز ما

پسر دوست داشتنی من

1392/2/9 1:15
نویسنده : سهیلا
700 بازدید
اشتراک گذاری

شیرین مامان انقدر ننوشتم که نمیدونم از کجا بگم تو این 2 ماه اخیر که واست ننوشتم اتفاقات زیادی افتاد امسال شب عید خیلی خوبی واسه ما بود یه تغییر تحول تو خونه دادیم و مجبور شدیم که چند وقتی شما رو بزاریم پیش مامان جمیله بعد که کارا تموم شد و خونمون خوشگل شد اومدیم دنبالت که بیاریمت خونه دیدیم نه حاظر نیستی از بغل مامانی بیای و بی قراری میکنی به خاطر همین وقتی داشتیم میرفتیم دبی به خاطر اینکه به خونه مامانی عادت داشتی و خیالمون راحت بود گذاشتیم و چند روزی رفتیم دبی جات بی نهایت خالی بود وقتی برگشتم خواب بودی انقدر نگات کردم تا بیدار شدی و هزار بار بوست کردم ماچ البته تو اون مدتی که ما نبودیم اصلا بیقراری نکرده بودی و اقا بودی همه ازت کلی تعریف و تمجید میکردن دستت درد نکنه که ابروداری کردی مادرخجالت

 

 

تو ایام عید هم مسافرت نرفتیم و یا تهران بودیم یا دماوند و مشغول دید و بازدید واقعا هر جا میرفتیم عید دیدنی از دست شیطنت های شما 2 تا حسابی شرمنده میشدیم یعنی انگار که رفتید پارک کلی هم عیدی جمع کردید نیشخند خلاصه که حسابی تو تعطیلات خوش گذروندیم .... 13 بدر هم همه فامیلای بابا اومدن دماوند پیشمون و خیلی خوش گذشت ...


اینم 2 تا عکس از مراسم کیک و شیر خوری شما ....

 



نوش جونتت موش کوچولو چشمک

بعد از عید هم بابا 10 روز رفت ملبورن واسه مصاحبه کاری که اگه بشه مهاجرت کنیم ما هم خونه مامانی بودیم و رفتیم همدان و اومدیم و به بقیه دید و بازدید ها رسیدیم که مبادا کسی از شیطنت های شما بی نصیب مونده باشه زبان وقتی بابا برگشت شما 2 تا هنوز بابا نشسته بود به دنبال سوغاتی چمدونش رو متلاشی کردید ای صحنه خنده داری بود که نگو خنده

مراسم پارک هر شب شما هم که به راست بازی از شما کمر درد از ما اوه

به زودی با مطالب 18 ماهگیت برمیگردم عینک

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

الناز مامان بنیا
9 اردیبهشت 92 14:50
مهاجرت خیلی خوبه ان شال ه بشه عاشق این تپولم
یاسمن مامان رادین
23 اردیبهشت 92 0:44
الهی قربوووووووووووووونت برم عسلم.
نیر
28 اردیبهشت 92 6:36
راستشو بگو وقتی بچه ها چمدونو متلاشی میکردنند مگر تو نبودی که با چشمات همین کارو میکردی؟ انشالله هر جا موفقیت بچه هات صدر در صده اونجا باشین با اینکه تا حالا حتی یک بارم از نزدیک ندیدمت ولی دلم از رفتنت میگیره  
مریم مامان پندار
28 اردیبهشت 92 13:52
قربونت برم خاله جون الهی که هر چی خیر باشه خدا پیش پاتون بزاره سهیلا جونم
مامان شايان و پرنيا
29 اردیبهشت 92 16:39
اي قربونش برم تپلي ماشالله با اجازه لينك كردم