دومین یلدای آرتامهر ما
امسال یلدا رو خونه خاله ارزو دعوت بودیم و کلی زدیم و رقصیدیم و خوش گذروندیم اول میخواستم بزارمت پیش مامانم و خودمون بریم ولی بابا نگذاشت و گفت من بدون پسرام هیچ کجا نمیرم اگه سخت واست اصلا نریم خوب منم قبول کردم که شیطونک رو ببریم و بردیمت اصلا اذیت نکردی خدا رو شکر بازی کردی با ستیا و آریامهر یه خورده هم وسط اونهمه سر و صدا پنبه گذاشتم تو گوشات و خوابیدی ههههه قربونت برم من که هندونه مجلس هم بودی خیلی خوش گذشت بهمون و یلدای بیاد ماندنی شد واسمون
اینم عکسای فردای یلدا که قرار بود قیامت بشه و نشد و ما رفتیم برف بازی ♥♥♥
انقدر سر این ادم برفی خندیدیم که حد نداره بیچاره شبیه همه چی بودجز ادم برفی هههه خیلی خوش گذشت خدا رو شکر
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی