آرتامهرآرتامهر، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 23 روز سن داره

آرتامهر نی نی ناز ما

نیر پارتی خاله حدیث

1392/5/25 1:31
نویسنده : سهیلا
794 بازدید
اشتراک گذاری

دوست خوب و نازنینم نیر جونم از ارومیه اومد تهران و خاله حدیث مامان مشکات خوشگلم به افتخارش مهمونی گرفت و مامانا رو دور هم جمع کرد شب قبلش یه تولد دعوت داشتیم و چون مناسب سن تو نبود و ممکن بود اذیت بشی تو سر و صدا گذاشتمت پیش مامانی و 3 تایی رفتیم و کلی خوش گذروندیم روز بعد که نیر پارتی بود تند تند حاظر شدیم و رفتیم دنبال خاله نیر وقتی واسه بار اول دیدمش کلی ذوق کردم ولی تو کلی گریه کردی و بغل دوست جونم نمیموندی تا من رانندگی کنم گریهخلاصه که کلی مهمونی خاطره بر انگیزی بود اندفعه به جای تو اریا رو نبردم مهمونی و موند خونه مامانی دلیلش هم این بود که شب قبلش تب کرده بود و ترسیدم مریض باشه که خدا رو شکر چیزی نبود لبخند خیلی خوش گذشت کلی هم خاله حدیث خوراکی های خوشمزه درست کرده بود دستش درد نکنه خیلی زحمت کشیده بود ماچ

 

 

یه روز هم رفتیم پارک پرندگان خیلی خوش گذشت خیلی جای قشنگی بود شما هم کلی کیف کردید البته برنامه پارک که تقریبا هر روز به راهه غذا درست میکنم میریم پارک معمولا اب اتش میریم و بساط و پهن میکنیم اریامهر کلی از اینکه اینمدلی بریم پارک خوشش میاد و ذوق میکنه معمولا هفته ایی 1 بار 4 شنبه ها برنامه پیک نیک داریم

 

 

 فدای خنده هاتون قلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

نیر
1 مرداد 92 6:58
قربونت برم توپولی که با من غریبگی میکردی خیلی خوشحال شدم دیدمتون عاشقتونم دلم براتون تنگ شده
سحر مامان ارشاک
1 مرداد 92 18:27
عزیزم چه پسرایی یکی از یکی گل تر
hodeys
2 مرداد 92 17:40
لطف کردین ک اومدین به ما هم خیلی خوش گذشت تو این عکس اخریه ارتا واقعا خوردنیه
الناز مامان بنیا
3 مرداد 92 11:07
عزیزمممممممممم قربون تیپش برم مننن
روشا مامانه ساینا...
4 مرداد 92 4:47
عاشق این دو تا گل پسرم...

ان شا الله همیشه به خوشی و شادی و پیک نیک....



خب حالا فهمیدم پاتوقتون کجاس

یه روز که اومدم تهران میام اونجا...



دوستون دارم فراوون