اولین مسافرت شمال آرتامهر
چند وقتی بود که دلم میخواست بریم دریا و شماها حسابی اب بازی کنید موقعیت کاری بابا جور نمیشد که بریم تا اینکه بلاخره از تعطیلات عید فطر استفاده کردیم و دلو زدیم به دریا با 2 تا خاله ها و شوهراشونو مامانم راهی شدیم سمت چالوس و نمک ابرود تو راه رفتنی خوابیدی و رسیدیم بیدار شدی برگشتنی هم با ماشین خاله زهرا اینا اومدی دستت درد نکنه خیلی کار خوبی کردی اونجا هم انقدر شما 3 تا البته با امیر حسین 3 تا کیف کردین و بازی کردین که به زور میشد از ساحل برگردیم ویلا خیلی سفر خوبی بود هم تجربه ایی تازه واسه شما بود و هم یه استراحت واسه ما
اینم عکس خاطره انگیز از یه نفر که از حسادت دست به هر کاری میزنه هههههه
اول اریا
بعد ارتا فکر کرد چه خبره اون زیر
نکته قابل توجه اینکه بر عکس اریامهر که ما چقدر باید نازشو میکشیدیم که بره تو اب اصلا از اب نمیترسیدی و با عمو اصغر یا بابا همش میرفتی تو اب
عاشقتونممممممم