آرتامهرآرتامهر، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 27 روز سن داره

آرتامهر نی نی ناز ما

پسر 1 ساله من

1391/8/17 20:23
نویسنده : سهیلا
447 بازدید
اشتراک گذاری

 

عزیز دلم پسر خوب و مهربونم 1 ساله شدی.

 

پارسال اینموقع شب که فرداش تو میومدی دل تو دلم نبود لحظات شیرین زندگی چقدر سریع میگذره .این 1 سال با وجود تمام سختی هاش و خستگی ها و مراقبت از 2 تا وروجک و کنار اومدن با شرایط جدید و بهانه گیری های اریا خیلی سریع واسم گذشت . اصلا باورم نمیشه که 1 ساله شدی هر روز سانت سانت رشد کردنت رو احساس کردم با گریه هایت گریه کردم و با خنده هایت خندیدم . حالا دیگه سرشارم از حس مادرانه برای شما 2 تا دسته گلم هزاران هزار ارزو و امید براتون دارم و چشمم به فرداهای دور است که اگه عمری بود 2 جوان رشید رو در کنارم ببینم بهشون تکیه کنم دستشون رو بگیرم و احساس غرور کنم ای کاش همه لحظاهای با هم بودنمون هزار بار تکرار بشه ... اینروزها از خوشی سرشارم وقتی با تمام خستگی های روزمره که دارم دراز میکشم و شما 2 تا از سر و کولم بالا میرید واسه بوس کردنم و در اغوش کشیدنم با هم دعوتون میشه انگار رو ابرا راه میرم سبک و بدون غم میشم و از ته دل باهاتون میخندم با شیرین زبونی های اریا و شیرین کاری های تو روزم و شب میکنم و شبا تا صبح به چهره معصوم شما نگاه میکنم و خدا رو شکر میکنم که شما رو دارم هر 2 تاتون بی نهایت خوبید ... اریا بی نهایت مهربونه و عاشقانه دوستت داره روزی صدها بار بوست میکنه و میگه داداش دوستت دارم وقتی بهش میگیم ما رو چند تا دوست داری من و بابا رو میگه 2 تا و تو رو میگه 5 تا ... تقریبا تمام روزت از وقتی که اریامهر از مهد برگرده با اون پر میشه بازی میکنید ... بعدم که بابا بیاد 3 تایی باهم بدو بدو میکنید و خونه رو پر میکنید از انرژی و شورو نشاط ....

 

از مهارت هات بگم که از اخرای 10 ماهگی کامل راه رفتی الان دیگه کاملا مسلطی ماشالله خیلی زود راه افتادی ...

7 تا دندون تیز داری که ما رو از گازات محرو نمیکنی

مامان . بابا . داداش . جیز . برق . جاوو (جارو) . داغ . دد . به . نی نی .  اوو (الو) رو میگی

ماشین بازی رو خیلی دوست داری و ادای اریا رو در میاری ... مداد دستت بگیری رو کاغذ ادای کشیدن در میاری .توپ بازی رو خیلی دوست داری و با اریا حسابی بازی میکنی البته اگه توپ نصیبت بشه.

بهت بگم برق کو لوسترارو نشون میدی . بگم دد کوش میری دم در . بگم کوکو کوش ساعت رو نشون میدی . سماور و گاز و نشون میدی میگی جیز . گوشی رو میگیری دستت میگی اوو (الو) . بگم لالا کن دراز میکشی رو بالش . تا در دستشویی رو باز کنم دستتو میگیری رو پوشکت ههه . تشنت بشه میری دم یخچال وایمیسی . بگم جارو برقی کوش میری دم کمد . کفشات رو خیلی دوست داری هر کی هم که بخواد بره بیرون دنبالش راه میوفتی. موقع غذا خوردن هم میگی هم .

شیرینکاری که تا دلت بخواد میکنی

وزنت 12 ماهگی 13 کیلو و قدت 78 سانت بود.

پیش تنها کسی که میمونی بجز من و بابا .. مامانمه حتی پیش مینا و امیر هم دیگه برای 5 دقیقه هم تنها نمیمونی

اگه ادای گریه کردن رو پیشت در بیارم سریع میزنی زیر گریه

روزی 3 بار غذا میخوری و عاشقه شیرتی مدام شیشت دستته

موقع عوض کردن پمپرزت دیوونم میکنی مجبورم اکثرا ایستاده بهت بپوشونم

 وسایل خودت مثله شیشه شیر ( شی شی ) پستونک( می می ) رو میشناسی بهت بگیم کوش میری میاریشون

عاشق حمام و اب بازی هستی

دالی بازی میکنی حرفه ایی هههههه

تو ماشین ادم و کلافه میکنی و اصلا یه جا بند نمیشی انگار رفتی شهر بازی

کلاه بزارم سرت به 1 سوتم نمیرسه که برش میداری

از غذاهایی که خوشت نیاد اوق میزنی عین زن ویاردار

بهت میگیم بوسم کن دهنت رو باز میچسبونی به لپ ادم وای که چه کیفی میده

پا خوردنت هم ملسه به پای همه حمله میکنی هههههههه

اگه اریای بینوا رو بغل کنم با رو پام بخوابونم سریع خودتو میندازی روش انقدر اذیت میکنی تا بره جاشو بگیری

وقتی بهت میگیم افرین دست میزنی واسه خودت

اگه عینک اریامهر رو رو زمین پیدا کنی میاری میزاری رو صورتش به زور میگی بزنه

خیلی زور گویییییییییییییییی

 

عاشقتونم فسقلی های مامانقلب

 

 

 

 

نمیدونم چطوری خدا رو شکر کنم که شما رو دارم . غرق خوشیم حتی اگه هزاران غم تو دلم باشه پیش یه لبخند کوچیک شما 2 تا هیچه

 قلب

قلبقلب

                              

                                    

 

                              

                            

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)