تولد بازی و خوشگذرونی
چه روزای خوبی رو پشت سر گذاشتیم هی رفتیم تولد خیلی خوش گذشت هی بدو بدو حاظر میشدیم و میرفتیم تولد یکی از نی نی های 2 ساله کلوپ و کلی کیف میکردیم و میومدیم خیلی خوش گذشت خیلی از همین الان بیصبرانه منتظر تولد بازی های سال اینده هستیم واقعا خیلی کیف کردیم به داشتن همچین دوستایی می نازم و خیلی خوشحالم که تو یه همچین جمع گرم و دوستانه ایی هستم ...
بعد از تولد مشکات نازنینم که تو پست قبلی بود یه قرار گذاشتیم و با چند تا از بچه ها رفتیم پارک کوروش و حسابی خوش گذروندیم این عکس هم مربوط به همون روزه
بعد از پارک اونروز رفتیم تولد بنیتای خاله سارا کلی زحمت دادیم و رقصیدیم و خوش گذروندیم واقعا با کاغذ رنگی خونش منفجر شد
تولد بعدی تولد بنیتای خاله گلاره بود البته شب قبلش تولد پارسای خاله الناز دعوت بودیم که نتونستم برم متاسفانه ممنون از دعوت خاله الناز و شرمنده که نتونستیم بریم
تولد بنیتا هم خیلی خیلی خوش گذشت شماها حسابی بازی کردید و ما هم حسابی کیف کردیم
تو این عکس بالا بهت گفتم دست به کیک نزن و لب و لوچ ات اویزون شده ههههههه
اینم از تولد بنیتا که عالی بود و خیلی زحمت کشیده بود خاله گلاره دستش درد نکنه
بعد تولد پسر خاله امیر حسین دعوت بودیم که خدا میدونه شماها چیکار کردید انقدر شیطنت کردید که خدا میدونه متاسفانه دوربین یادم رفته بود ببرم و عکس ندارم از تولد امیرحسین که الهی قربونش برم .....
بعد از اون تولد بابا احمد بود که با خاله ها و دایی ها دم خونه مامانی قرار گذاشتیم یه کیک خریدیم روشن کردیم و رفتیم بالا سوپرایزش کردیم خدا میدونه چقدر خوشحال شد ....
بعدم رفتیم تولد اوا جون خاله صفورا چقدر خوشگل شد بود اوا تو لباس زنبوری دست خاله صفورا درد نکنه خیلی زحمت کشیده بود و طبق معمول خونش کن فیکون شد از دست شما ها خیلی همه چی با سلیقه و عالی بود مثله تولدای قبل مرسی صفورا جون
شب تولد اوا تولد رضا پسر دوست مامان جمیله دعوت بودیم که اریامهر رفت اونجا و ما رفتیم تولد اوا
فرداش هم تولد هانا جون خاله مریم دعوت بودیم که دیدم بدن اریامهر خیلی دون ریخته بردم دکتر گفت ابله مرغونه منم دیگه نرفتم با اینکه خیلی خیلی خیلی دوست داشتم برم و در اختتامیه جشنا شرکت کنم
مرسی از همه خاله ها که دعوتمون کردن از همین جا تولد همه نی نی های ابانی رو تبریک میگم