آتلیه 2 سالگی
عزیز دلم امسال برای تولد 2 سالگی وقت گرفتم واسه اتلیه 2 تا 2 ساعت یکی واسه تو یکی هم واسه اریامهر شبی که میخواستیم فرداش بریم اتلیه تا 3 صب لباس انتخاب میکردم و روزشم کلی بدو بدو کردم تا به موقع برسیم چقدر لباس بردم که کلی عکس بندازیم و چقدر قبلش دکور انتخاب کردم امااااااااااا امان از دست شما 2 تا اولش که انگار رفتید شهر بازی نمیدونید چه کردید 2 تایی بعد با اولین دکور که عکس انداختیم به شدت از فلش دوربین ها ترسیدی اصلا حاظر نبودی از بقل من بیای پایین و حتی یه لحظه وایسی بعدم از اقای عکاس ترسیدی و انقدر گریه کردی که مجبور شدیم بیخیال بقیه عکسا بشیم و برگردیم انقدر گریه کردی که تا شب هق هق میکردی بگذریم که اون شب از ترس تب کردی و تا صب ما بالای سرت بودیم بمیرم الهی اخه من نمیدونم اخه چیش ترس داشت که انقدر تو رو ناراحت کرده بود
همچنان عاشقتونممممم