15 ماهگی
پسر شیطون بلای 15 ماهه ما از در و دیوار بالا میره و انقدر شیطونی میکنه که شبا دیگه واقعا از کمر درد نمیتونم حتی دراز بکشم ماشالله به هر 2 تاتون هر کدومتون جدا 2 -3 تا مامان و 2- 3 تا نیروی کمکی لازم دارید ..........
نمیدونم چرا انقدر به بالا و بلندی علاقه داره همش با چهار پایه کوچلوی خودت اینور اونور سرک میکشی یا میری بالای میز ناهارخوری یا اپن اشپزخونه ....
یه عروسک هاپو داری که همش بغلت هست و همه جا دنبال خودت میبریش و هی نازش میکنی ...
وقتی در خونه باز میشه عین این پرنده های تو قفس میخوای بپری بیرون ...
تلفن هم که جرات نداریم دستمون بگیریم چون شما به 1 ثانیه نمیرسه میگیری و اتاق و بالا و پایین میکنی و با تلفن صحبت میکنی ....
غذا ماشالله همه چی میخوری و اصلا نه تو کارت نیست خدا رو شکر بعد از اریامهر بد غذا یه پسر خوش اشتها نصیبم شد تا ارزو به دل نمونم ....
یعنی هیچکس حق رفتن دستشویی رو نداره چون دنباله همه شلوارتو میکشی پایین که بری دستشویی هههه
با همه مسواک میزنی .... هر کی اب میخوره لیوانو میگیری و نوش جان میکنی ....
زیاد کلمه بلد نیستی تک و توک نا مفهوم یه چیزایی میگی دقیقا مثله بچگی های اریامهر ....
عاشق حمام هستی و به زور میارمت بیرون ...
لب تاب که بیدار باشی تعطیله ... هر سیمی هم پیدا میکنی میخوای کنی بغلای لب تاب یا پشت تی وی ... لباس پهن میکنم همون ان میبینم رو زمینه .... خلاصه که خیلی خیلی شیطونی در کابینت ها که هزار تا قفل و بست زدم و یخچال هم که دیگه نگو هر چی توشه میریزی بیرون و میشینی توش .... خلاصه که همین اوضاع رو با کشوی لباسا هم داریم اساسی
من نمیدونم تو این جاهای تنگ چه جوری جا میشی ..........
اینم در باز کن خونه ما......
آرتامهر پات کوش ایناهاششششش
چیپس و ماست خوری .........
خوب این ماه 1 مهمونی خیلی خیلی خوبم رفتیم خونه خاله سمانه که خیلی خوش گذشت و خیلی زحمت کشیده بودن ولی شما وروجکا واسه عکس دست جمعی همکاری نکردین ... همین جا از خاله سمانه مهربون تشکر میکنیم
بعضی از بچه ها تو عکس نیستن ولی همه خیلی شیرین و بانمک و چلوندنی بودن ...